91/4/14
8:23 ص
باغ جبریل غزل های مرا آوردند
بشکن ای نیل که موسای مرا آوردند
و شکوه دم عیسای مرا آوردند
دست بر سینه که آقای مرا آوردند
یک قدم مانده فقط تا ابدیت برسم
آه ای عشق کمک کن به هویت برسم
هفت پشتم همه زاده و مجنونِ شما
یازده قرن گذشت از غمِ گلگون شما
ما همه سوخته، خاکستر و دلخون شما
گردن غیرت این طایفه مدیون شما
هر که بی عشق تو سر کرده بمیرد بهتر
باغ عمرش دم پاییز بگیرد بهتر
دوش در حلقه ما قصه? گیسوی تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسله? مویِ تو بود
سمت سجاده کمان خانه? ابروی تو بود
کیمیا اندکی از خاکِ سر کوی تو بود
به فدای قدمت ای همه جان، ای همه تن
بگشا بند قبا تا بگشاید دل من